انتشار تصاوير خصوصي منتسب به زهرا امير ابراهيمي بازيگر تلويزيون، در اينترنت که به نظر ميآيد از حيث شکل و شمايل و پيشبينيهاي فني با برنامهريزي طراحي شده و از طرفي، بازار عجيب و غريب نقل و انتقال اين تصاوير در موبايلها و فروش سيدي آن در روزهاي اخير خبرساز شده است.
به گزارش بخش خبر سرزمين تجارت ازبازتاب ، حالا نه تنها اين مشکل حل نشده، بلکه ميرود تا به مانند حادثه سيدي ميهماني يکي از تيمهاي معروف کشور، از پس اين ماجرا، يک جريان جنايي هم به وجود آيد و از عصر ديروز، شايعه خودکشي بازيگر مورد اشاره در محافل عمومي منتشر شده است.
البته شدت اين شايعه، به اندازهاي بوده که روزنامه رسمي سازمان صداوسيما هم در اشتباهي عجيب، اقدام به انتشار اين خبر غيرواقعي کرده است.
در تابستان سال 83 تصاويري از استخرهاي زنانه تهران در ميادين و کوچه و بازار به فروش ميرسيد؛ آيا با متخلفان، آن قدر که به آبروي مردم لطمه وارد شده بود، برخورد شد که حالا كسي جرأت نکند به با آبروي انسان ديگري بازي کند؟!
در موارد مشابهي که در آمريکا و براي هنرپيشگان هاليوودي رخ داده، شکايت و جريمههاي سنگين، ريشه اين کار را در آمريکا وهاليوود به شدت کاهش داد، اما در کشور ما پس از کپي زدن غير قانوني از فيلمهاي سينمايي اين گروههاي زيرزميني با وقاحت تمام، وارد مسايل خصوصي زندگي مردم هم شدهاند.
برخي كارشناسان حقوقي، ضعف قوانين كشور را عامل ناتواني از برخورد با چنين مواردي ميدانند و خواستار تدوين قوانين لازم ناظر بر جرايم پيچيده اينترنتي هستند.
در اين حال، «شاهدي» از مسئولان دفتر جرايم اينترنتي قوه قضائيه، با اعلام فيلترينگ وبلاگ منتشركننده تصاوير غيراخلاقي از عزم قوه قضائيه براي برخورد با عاملان چنين جرايمي خبرداد كه امنيت روحي و رواني خانوادهها را به خطر مياندازد.
سالهاست عادت کردهايم خبر اسيدپاشي جوانان نخالهاي را بشنويم که با يک جواب منفي شنيدن، با يک پارچ اسيد انتقام خود را از يک خانواده گرفته و عمر يک انسان را به تباهي بکشاند.
اگر در چنين مواردي، بحثي در اين باره ميشد، موضوع به افراد عوام جامعه منتسب ميشد، اما حالا در وضعيتي که از پيشرفتهترين تکنولوژي بشري براي انتشار خصوصيترين تصاوير و عکسها استفاده ميشود، بايد به روشني گفت، با سوءاستفاده از فضاي مجازي که به تازگي گسترش پيدا کرده، هيچ طبقهاي در حاشيه امنيت نيست و متأسفانه، گذشت زمان و بيتفاوتي برخي دستگاهها، از آينده خطرناکي حکايت دارد.
انتشار تصاوير خصوصي منتسب به يک بازيگر تلويزيون در اينترنت که به نظر ميآيد از حيث شکل و شمايل و پيشبينيهاي فني با برنامهريزي طراحي شده و از طرفي، بازار عجيب و غريب نقل و انتقال اين تصاوير در موبايلها و فروش سيدي آن در اماکن عمومي گرم است، چه نتيجهاي براي اخلاق و امنيت رواني جامعه خواهد داشت؟
حالا نه تنها اين مشکل حل نشده، بلکه ميرود تا به مانند حادثه سيدي ميهماني يکي از تيمهاي معروف کشور، از پس اين ماجرا، يک جريان جنايي هم به وجود آيد و از عصر ديروز، شايعه خودکشي بازيگر مورد اشاره در محافل عمومي منتشر شده است.
البته شدت اين شايعه، به اندازهاي بوده که روزنامه رسمي سازمان صداوسيما هم در اشتباهي عجيب، اقدام به انتشار اين خبر غيرواقعي کرده است.
البته دستگاههاي و مراجع فرهنگي بايد هشيارانه، نوعي نظارت بر عملكرد چهرههاي مشهور و حواشي زندگي هنرمندان داشته باشند، اما مسلما براي انتشار برخي تصاوير غيراخلاقي از اين افراد، نميتوان هيچگونه انگيزه خيرخواهانهاي را متصور شد.
متأسفانه در هفتهاي که گذشت، هيچکس از اين ديد به اين واقعه تلخ نگاه نکرد که عادي شدن چنين رخدادهايي براي جامعه، ضررهاي حيثيتي و اخلاقي فراواني خواهد داشت و دستگاههاي فرهنگي، حقوقي و قضائي، نبايد در برابر چنين اتفاقي، دست بسته و در بحرانهاي بزرگتر خلع سلاح بمانند.
در تابستان سال 83 تصاويري از استخرهاي زنانه تهران در ميادين و کوچه و بازار به فروش ميرسيد؛ آيا با متخلفان، آن قدر که به آبروي مردم لطمه وارد شده بود، برخورد شد که حالا كسي جرأت نکند به با آبروي انسان ديگري بازي کند؟!
در اينجا بحث بر سر ديدن تصاوير غير اخلاقي که به زندگي خصوصي دو انسان مرتبط است، نيست؛ موضوع بيتفاوتي جامعه به رويدادي است که شايد در اين بازار بيشرمي راه افتاده، گريبان هر انسان ديگري را گرفته که هيچ کاري در مقام جايگزين نخواهد داشت.
البته فرق مهم جوامع غربي با ايران اين است که ماجرا در کشورهاي غربي بدون قيد و بند، به منزله تجاوز به حريم شخصي تعريف ميشود و به خاطر قوانين سخت و برخوردهاي شديد، کسي جرأت انتشار آن را نميکند، اما در ايران، گذشته از حريم شخصي، تخريب حرمت اجتماعي و اخلاق عمومي به دليل برخي بيتوجهيها و قوانين تعريف نشده، افراد به خودشان حق ميدهند که براي تلافي و انتقام جويي دست به هر عمل غير انساني بزنند.
در موارد مشابهي که در آمريکا و براي هنرپيشگان هاليوودي رخ داده، شکايت و جريمههاي سنگين، ريشه اين کار را در آمريکا وهاليوود به شدت کاهش داد، اما در کشور ما پس از کپي زدن غير قانوني از فيلمهاي سينمايي اين گروههاي زيرزميني با وقاحت تمام، وارد مسايل خصوصي زندگي مردم هم شدهاند.
برخي كارشناسان حقوقي، ضعف قوانين كشور را عامل ناتواني از برخورد با چنين مواردي ميدانند و خواستار تدوين قوانين لازم ناظر بر جرايم پيچيده اينترنتي هستند.
در اين حال، شاهدي از مسئولان دفتر جرايم اينترنتي قوه قضائيه، با اعلام خبر فيلترينگ وبلاگ منتشركننده تصاوير غيراخلاقي از عزم قوه قضائيه براي برخورد با عاملان چنين جرايمي اعلام كرد كه امنيت روحي و رواني خانوادهها را به خطر مياندازد.
البته گناه کساني که امروز تلاش ميکنند، قرباني به تمام معناي اين حادثه را به فکر خودکشي بيندازند، يا تصاوير آن را در موبايلهاي شخصي منتشر ميکنند، کمتر از منبع اصلي انتشار اين تصاوير نيست.
به نظر ميرسد اندکي بايد اين ماجرا را جديتر از اين که جذابيتهاي غير اخلاقي آن را زنده کنيم، مورد بررسي قرار داد و نگاهي عميق به اين حملههاي فرهنگي به فرداي جامعه جوان کشورمان بيندازيم.
بيشک دنيا براي اين بازيگر زن هم تمام نشده و همه انسانها، ميتوانند با اتکا به صفت ستارالعيوب و غفاريت خداوند و گذر زمان بر مشکلات امروز فايق شده و بايد جامعه ما متوجه چنين فضاهايي در زندگي شخصي خود شود تا ديگر، کسي توان سودجويي از مجالس خانوادگي، عروسي و وقيحانهتر، چنين اتفاقي را نداشته باشد.
ولي بد نيست، عده خاصي بدانند که نميتوان به راحتي زندگي انسانها را اينچنين دستخوش بلاهاي فرهنگي و اخلاقي کرد و اين بر عهده دستگاه قضايي و فرهنگي کشور است که با تعيين مجازاتهاي سنگين، آينده را از چنين حوادثي مصون کنند.